به گزارش ایرنا، مطالعه زندگینامه رسول خدا (ص) نشان می دهد کـه رفتارش پر از زیباییهاست و نگاه کردن به آن حضرت حکایت از عدالت درونی او دارد و رفتار کریمانهاش گویای بزرگی روح و خشم و خشنودی اش تنها بخاطر رضایت پروردگارش بود.
پیامبر از دیدگاه قرآن اسوه حسنه نام گرفتند. اسوه یعنی سر مشق و مقتدا؛ اسوه سه مرتبه در قرآن آمده است که دو مرتبه در مورد حضرت ابراهیم (ع) در سوره ممتحنه آیات ۴و۶ و یک مرتبه در مورد پیامبر (ص) در سوره احزاب آمده است.
این آیه پیامبر را به عنوان انسانی کامل که نیکوترین سرمشق و الگو می باشد، معرفی می کند. ایشان بهترین الگو در همه امور هستند. در ایمان و اخلاص، در زهد و تقوی، در صبر و استقامت، در توکل و فداکاری، در شجاعت و دلاوری، در نظم و انظباط و نظافت، در عبادت و خودسازی و خلاصه در تمام اعتقادات، اعمال و گفتار ایشان کامل ترین سر مشق برای همه انسان ها می باشد و مردم با پیروی از این الگوی نیکو می توانند به سعادت دنیا و آخرت برسند.
وَ إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ در این آیه خلق بی مانند پیامبر با صفت «عظیم» ستوده می شود و او را کانون عالی ترین صفات انسانی، محبت و عاطفه وعشق که همه این صفات نشات گرفته و سرچشمه رحمت الهی به شمار می آید معرفی می کند.
پیامبر اکرم (ص) در مجلس دارای ادب، سکوتش دارای حکمت و حیای آن حضرت قابل تـوصیف نیست زهد پیامبر با احدی قابل مقایسه نمی باشد، فقیر و غنی در منظر آن حضرت هیچ تفاوتی باهم ندارند جز بـه تقوای الهی، همیشه حق بر زبانش جاری، لبخند بر لب، و فروتنترین مردم بود، آنقدر مهربان و نازک دل بود کـه همه ی مردم مشتاق زیارت آن حضرت بودند.
در امانت داری سرآمد همه ی بودو در راستگویی از دوران جوانی لقب «امین» بـه او داده بودند. در زیبایی سیرت و صورت همتایی نداشت، بـه پیمانش وفادار بودو عفت کلام آن حضرت سر مشق همه ی نیکان بود. خوبیها و فضایل و زیباییهای آن حضرت آنقدر فراوانند کـه برشمردن تمام ویژگی های اخلاقی پیامبر کاری بس دشوار اسـت و ذکر همه ی آنها دراین مختصر نمی گنجد.
رفتار پیامبر «ص» با همنشینان
خلق و خوی پیامبر اکرم «ص» آنقدر نرم بوده مردم وی را برای خویش هم چون پدری دلسوز و مهربان میدانستند، همه ی مردم نزد او از نظر حقوق دریک درجه قرار داشتند. پیامبر بـه کسی خیره نمیشد و نگاه خودرا میان اصحابش تقسیم مینمود و بـه این و آن برابر نگاه می کرد. آن حضرت هیچگاه با چشم و ابرو اشاره نمیکردند. با هیچکس، سخنی کـه مورد پسندش نبود بیان نمی کرد.
خشونت و تندخویی نداشت، هرگز عیبجویی یا مداحی نمی کرد، از انچه نمی پسندید تغافل میفرمود ودر عین حال کسی را از خود دلسرد نمیساخت و دیگران راکه بدان مایل بودند ناامید و دلسرد نمی کرد، اگر اهل مجلس از چیزی بـه خنده می افتادند، پیامبر اکرم «ص» نیز می خندید و از انچه کـه اظهار شگفتی میکردند، پیامبر هم حیرت زده می شد.
پیامبر خودرا از مجادله کردن، پرگویی و کارهای بیهوده دور نگاه می داشت.
پیامبر «ص» هیچگاه بخاطر دنیا و انچه مربوط بدنیا بود، عصبانی نمیشد و چون غضبناک میگشت هیچ چیز آتش غضبش را فرو نمی نشاند تا وقتی کـه وی را در راه حق یاری کنند و هرگز برای امور شخصی خود عصبانی نمیشد.
نقل شده اسـت کـه پیغمبر خدا«ص» وقتی غضب میفرمود اگر ایستاده بود مینشست واگر نشسته بود بـه پشت میخوابید تا غضبش ساکن میشد.
از ویژگی های اخلاقی پیامبر «ص» این بود کـه نعمتهای الهی را بزرگ میانگاشت گرچه بسیار اندک بودو هرگاه در مجلسی حاضر می شد ابتدا میفرمود: خداوندا پاک ومنزهی وستایش تـو راست. گواهی دهم کـه معبودی جز تـو نیست. از تـو آمرزش می خواهم و بـه سوی تـو بازگشت می کنم.
شکیبایی پیامبر
رسول گرامی اسلام برای خدا ودر راه اجرای رسالت خویش، اذیت و اذیتهای فراوانی تحمل کرد. در نبرد احد صورتش مجروح شد و چهار دندان پیشین او شکست. یارانش از او خواستند تا دشمنانش را لعنت کند، ولی فرمود: «لعنت کننده برانگیخته نشدم، بلکه دعوتگر و بخشایشگر مبعوث شدم. خداوندگارا! قوم مرا هدایت کن؛ زیرا آنان نمی فهمند.» در برابر فرد غریب بر سخن ناهنجارش سخت شکیبایی می کرد.
در مقابل سخنان خشن و تند و سوال های مردم تحمل بـه خرج می داد، حتی اگر یکی از اصحاب، سایل غریبی را عقب میراندند کـه مزاحم پیامبر نشود ناراحت میشد و میفرمود:«چون حاجتمندی را دیدید حاجتش را روا کنید» هرگز اجازه نمیداد کسی وی را بسیار ستایش کند کلام هیچکس را قطع نمیکرد مگر آنکه از حد خود تجاوز مینمود دراین صورت یا برمی خاست یا وی را از ادامه سخن نهی میفرمود.
حضرت محمد(ص)از دیدگاه قرآن
در عصر حاضر که هر روز شاهد سرگشتگی و از خود بیخودی هر چه بیشتر انسانها هستیم؛فرومایهگیها،دنیا طلبیها و پیروی از هوای نفس آنچنان بر انسانها چیره گشته است که اعتمادشان را نسبت به یکدیگر سلب نموده و الگو برداریشان جز سایهای وحشت زا نیست که بعد از درک آن،آن را وا نهاده و از آن میگریزند.راهی به جز پیروی از تعالیم الهی و سرمشقی که برای انسانها ارائه داده است، نیست.
یعنی همان سرمشق قرار دادن پیامبر اعظم(ص) در همه شئونات زندگی. که راه نجات و سعادت بشر همین است و بس.
چه میبینیم که الگوهای کاذب هر روز رنگ عوض کرده و به شکلی که نفع خودشان در آن است، در میآیند و در این میان چه بسیار افرادی که چون الگوی واقعی خود را گم کرده و نمی شناسند فریب آنان را خورده و به دره بدبختی و سوء اخلاق سقوط میکنند.
پس تنها پیامبر عظیم الشأن اسلام است که نمونه خوب و صحیحی برای پیروی میباشد که هم معصوم است و هم پاک و نیکو نهاد که بشر همواره در معرض خطا و انحراف قرار دارد و هیچگاه نمی تواند الگویی برای همه دورانها قرار گیرد.
حیای پیامبر(ص) هم که جزیی از این خلق و خوی عظیم بود، مانع از آن میشد تا هر گاه کسی به خدمتش نائل میآمد و سخن را به درازا میکشاند.
حتی با اشارهای او را متوجه کند که از جای برخیزد و مشغول نقل و حدیث نشود.هر لحظه از عمر پیامبر (ص) ارزشی داشت و خدا در آن حضور پیدا میکرد.
و امانتداری او که قبل از آغاز رسالت بر همگان ثابت شده بود و کسی در آن شک نداشت.پس قرآن که معجزهای جاویدان بود باید به او سپرده می شد.
محمد (ص) به جایی رسید که جبرییل هم نتوانست برسد و فرمود اگر بالاتر روم سطوت الهی بال و پر مرا میسوزاند.کیست که معنای «قاب قوسین» را بفهمد یا بداند؟
و دستان گشادهاش که همواره در حال دهش و بخشش بود و گاه این بخشش به جایی میرسید که او را به رنج،فقر و نداری میافکند و دچار تنگی میکرد و این چنین است که خدا به رنج پیامبرش راضی نمی شود.
همان گونه که به آسمان و زمین قسم میخورد و به ماه و ستاره،به روز و روشنی آن شب و سکوت و آرامشش و به طور سینا و هر چیزی که عظمت دارد و مقدس است که محمد(ص) نیز صاحب شخصیتی عظیم و منشی والاست.جان او با جانان پیوندی ناگسستنی دارد از این رو ارزش قسم خوردن را پیدا کرده است.
علت رحلت پیامبر اکرم (ص)
آنچه که در منابع تاریخی ثبت شده آن است که آن حضرت مدتی بیمار شدند و پس از آن در ۲۸ ماه صفر رحلت نمودند. اما در روایاتی که از ائمه علیهم السلام نقل شده است بیان گردیده که آن حضرت در اثر خورانده شدن سم به شهادت رسیدند. به نظر میرسد این روایات بیان کننده علت بیماری آن حضرت هستند.
علل بسیاری وجود دارد که رحلت پیامبر اکرم (ص) ناشی از خوراندن سم به آن حضرت بوده است.
این دلایل و روایات، از تواتر معنوی برخوردارند و از مجموع آنها میتوان رحلت پیامبر اکرم (ص) از طریق شهادت را ثابت نمود.
از جمله امام صادق (ع) میفرمایند: «چون پیامبر اسلام (ص)، ذراع (یا سر دست) گوسفند، را دوست میداشتند، یک زن یهودی با اطلاع از این موضوع ایشان را با این بخش از گوسفند مسموم نمودند».
در جای دیگری آن حضرت فرمودند: «پیامبر اکرم (ص) در جریان جنگ خیبر مسموم شده و هنگام رحلت شان بیان فرمودند که لقمهای که آن روز در خیبر تناول نمودم، اکنون اعضای بدنم را نابود نموده است و هیچ پیامبر و جانشین پیامبری نیست، مگر این که با شهادت از دنیا میرود». در این روایت، علاوه بر تصریح به مسموم شدن رسول خدا (ص) و شهادت ایشان در پی مسمومیت، به اصلی کلی نیز اشاره میشود که مرگ تمام پیامبران و اوصیا با شهادت بوده و هیچ کدام، با مرگ طبیعی از دنیا نمیروند! روایات دیگری نیز وجود دارد که این اصل کلی را تقویت مینماید.
اعمال ۲۸ ماه صفر
در این روز خواندن ۲ رکعت نماز مستحب است؛ رکعت اول بعد از حمد آیات ۲۶ و ۲۷ آل عمران خوانده شود،«قُلِ اللَّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ
بگو بار خدایا تویی که فرمانفرمایی هر آن کس را که خواهی فرمانروایی بخشی و از هر که خواهی فرمانروایی را باز ستانی و هر که را خواهی عزت بخشی و هر که را خواهی خوار گردانی همه خوبیها به دست توست و تو بر هر چیز توانایی (۲۶)
تُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ وَ تُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ وَ تُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ تُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ
شب را به روز در می آوری و روز را به شب در می آوری و زنده را از مرده بیرون می آوری و مرده را از زنده خارج می سازی و هر که را خواهی بیحساب روزی می دهی (۲۷)
و در رکعت دوم بعد از حمد آیهی ۱۱۰ سوره مبارکه کهف خوانده شود.
«قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحی إِلَیَّ أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَهِ رَبِّهِ أَحَداً
بگو من هم مثل شما بشری هستم و[لی] به من وحی می شود که خدای شما خدایی یگانه است پس هر کس به لقای پروردگار خود امید دارد باید به کار شایسته بپردازد و هیچ کس را در پرستش پروردگارش شریک نسازد (۱۱۰)
و بعد از سلام گفته شود: « اللهم اصْرِفْ عَنِّی بَلیتَهُ و شُؤْمَهُ وَ ارْزُقْنِی رَحْمَتَهُ و بَرَکَتَهُ وَ جَنِّبْنِی مِمَّا أَخافُ مِن نُحُوساتِهِ و کُرُباتِهِ بِفَضْلِکَ یا دافعَ الشرورِ یا مالکَ یومِ النُشُورِ برحمتک یا أرحم الراحمین»
*خواندن نمازی چهار رکعتی با دو سلام مستحب است
*مستحب است خواندن نمازی چهار رکعتی با دو سلام در هر رکعت بعد از حمد ۱۷ مرتبه «سوره مبارکه کوثر» و پنج مرتبه «توحید» و یک مرتبه «سوره ناس» و«فلق» و بعد از سلام این دعا را بخواند:
« اللهم یا شدیدَ القوی یا شدیدَ المِحالِ یا عزیزُ ذَلَّتْ لِعِزَّتِکَ جَمیعُ خَلْقِکَ فَاکْفِنِی شرَّ جمیعِ خَلْقِک یا مُحسِنُ یا مُجْمِلُ یا مُتِفَضلُ یا مُنْعِمُ یا مُتِکَرِّمُ یا کافیُ یا وافیُ یا حافظُ یا حَفیظُ ، یا مَن بِیَدِهِ مقادیرُ کلِّ شیء ، إلیکَ ألجَأُ و بِکَ اَلُوُذُ وعلیک أَتَوَکَّلُ فَاحْرُسْنِی بِحَراسِ حِفْظِک وحُلْ بَینِی و بَینَ مَن ناوانِی أَدْرَأُ بِکَ فی نحرِهِ وأَعُوذُ بِکَ مِن شَرِّهِ فَاکْفِنِی یا ربِّ بِلا إله إلا أنت برحمتک یا أرحم الراحمین وصَلِّ علی سَیّدِی محمدٍ و علی آله الطاهرین.